یک بشقاب ماکارونی روی پل کریمخان

ساخت وبلاگ

سلام
هم ساعتم رو نگاه کردم هم صفحه گوشیم رو اما باز هم ساعت رو فراموش کردم راننده دست هایش رو توی جیب شلوارش فرو کرده بود و در کنار خنده و شوخی با همکارش داد میزد هفت تیر،هفت تیر بشین حرکته اسکناس ده تومانی رو دم دست گذاشتم و بعد تازه یادم افتاد ظهر شده بعد از مدت ها دلم غذا خواست غذای گرم یک خانم از راننده آدرس پرسید یا یک همچین چیزی راننده با دست به اون طرف خیابون اشاره کرد خانم جوان هم کنار خیابون ایستاد تا اگر ماشین های شتابزده اجازه بدهند از خیابون رد بشه نگاهم رو برگردوندم به سمت راننده ها دلم میخواست به غذا فکر کنم یکهو خودم رو وسط اشپزخونه فرض کردم یک چیزی دلم میخواست که هم خوشمزه باشه هم زود حاضر بشه صدای جیغ و بعد فریاد آی دزد خیالم رو پاره کرد یک موتوری گوشی دختر جوانی که داشت ازخیابون رد میشد رو زد دختر خودش رو می زد و گریه میکرد راننده ها هم می گفتند رفت بابا الان می پیچه توی به آفرین می‌ره از پشت سرم یک صدای مردونه گفت احمق کنار خیابون ایستاده گوشیش رو به دزد ها تعارف می‌کنه یک آقای دیگه هم سوار میشه و بعد هم راننده با بسم الله حرکت میکنه حرف های مسافرها با صدای گوینده رادیو قاطی میشه میرم سراغ غذای خوشمزه ام پیاز و سیر رو خورد می کنم تا تفت بخوره یک بسته گوشت چرخ کرده رو از آخرین کشوی فریزر در می یارم توی دلم دعا می کنم یک بسته ماکارونی رشته ای داشته باشیم از این شکل دار ها خوشم نمی یاد به قول نواب ابراهیمی همین که سیر و پیاز کاراملی بشه کافیه قابلمه رو پر از آب می کنم تا جوش بیاد
راننده می‌گه پول درشت ندهید هیچی ندارم باز ازپای اجاق گاز پرت میشم وسط خیابان کریمخان اسکناس ده تومنی رو می گیرم سمتش خیلی تر و فرز همه پول ها رو جمع می کنه و مشغول حساب کتاب میشه دو قاشق پر رب میریزم توی ماهیتابه به نظرم ماکارونی باید چرب و قرمزه قرمز باشه همون طوری که دور دهن آدم نارنجی میشه رشته های ماکارونی رو توی آب جوش غوطه ور می کنم تا رب و روغن حسابی رنگش باز بشه بسته گوشت رو هم میریزم تا با رب و پیاز و سیر دست به دست هم بدهند نمک و فلفل و قارچ هم می‌خوام حال ندارم ته دیگ سیب زمینی بچینم کف قابلمه اونقدر گرسنمه که دوست دارم زود غذا بخوره برای همین هم بعد از آبکش کردن ماکارونی ها همه اون رشته های نرم و نازک رو میریزم توی ماهیتابه و همه چی رو چند بار با هم قاطی پاتی می کنم تا مواد داخل ماهیتابه کمی با هم مخلوط بشوند و حرارت ببیند یک کاسه کلم شور می گذارم روی میز و زیر ماهیتابه رو خاموش می کنم رسیدیم هفت تیر بقیه پول رو پرت می کنم ته کیفم و با رویای یک بشقاب ماکارونی همراه با عطر آویشن میرم سر جلسه

پ.ن :‏«نحن قوم اذا أحببنا شخص
بادلناه الموسيقى و احزاننا!»
ما مردمی هستیم که اگر کسی را دوست بداریم،
با او موسیقی موردعلاقه و غم‌هایمان را به اشتراک می‌گذاریم.
خیلی وقته برای هیچ کسی موزیک نفرستادم و از هیچ کسی موزیک نگرفتم

باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 21:18