سال نو مبارک

ساخت وبلاگ

سلام 
عجب سالی بود این ۹۸لعنتی چقدر اشک ریختم چقدر استرس کشیدم اون از داستان های خرداد ماه که هنوز تیر و ترکش هایش ادامه داره این هم از ماجرای کرونا که همه مون رو به کشتن میده کرونا با کسی شوخی نداره میمیریم همه مون به همین راحتی به همین وحشتناکی .

۳۶۵روز تموم شد واقعا من را به سخت جانی خود این گمان نبود اصلا فکرش رو نمی کردم که بتونم این همه دوام بیاورم ولی چه من بخواهم چه نخواهم روزها شب شد شب ها روز و حالا فقط چند ساعت مونده تا ۹۸بره برای همیشه خاطره بشه .

برای تنوع هم که شد چند نفر رو از لیست. بلاک در آوردم چقدر خاطر برایم زنده شد یکیشون هست تا آخر عمرش به من بدهکاره از بس که بهش لطف کردم دیشب خواب دیدم جلو در سلف خبرگزاری منتظر موندم بچه ها دونه دونه از آسانسور بالا می رفتند چقدر قیافه ها و رفتارشون عوض شده بود سرم پایین بود ولی بعد متوجه شدم که اااا من رو نمی بینند قیافه چند نفر حسابی در هم رفته و نالان بود دلم برای هیچ کسی توی اون خراب شده تنگ نشده بود نمی خواستم بدونم آدم هایی که یک زمانی می شناختمشون چه وضعیتی دارند دوست هم ندارم خوشبخت باشند و شاد به اندازه کافی به من استرس وارد کردند.یکی که خیلی به من مدیونه اون همه بلایی که سرم در آورد رو هیچ وقت فراموش نمی کنم می دونید حالا فهمیدم که اصلا باید از بعضی ها سو استفاده کرد خیلی که به دادشون برسی هار می شوند خودش می دونه و خدای خودش که من باعث این شدم که الان چه سرمایه ای داشته باشه ولی واقعا از صمیم قلب آرزو می کنم که همه سرمایه اش به یک شب دود بشه بره هوا از بس که بی شخصیت و نالایق است از بس که ...ولش کن قرار بود پست اخرم رو بدون اعصاب خوردی بنویسم ولی توی خوابم هم خیلی لاغر و نزار شده بود  همون بهتر که اوضاع خوبی نداشته باشه یک وقت هایی خودمم از این حجم عظیم نفرتی که دارم حالم بد میشه ولی ازش متنفرم.

پارسال این روزها چقدر خرید مردیم چه چیزهایی که نخریدم اصلا فکرش رو هم نمی کردم روزهای خوب آخر اسفند قرنطینه باشیم و جرات نکنیم از در خونه بیرون برویم هنوز خیلی از خرید هام رو حتی استفاده هم نکردم حال روزگار که اینطوری نمی مونه همه چی تغییر می کنه روزهای بدتر از الان هم قرار برسند برای رسیدن ۹۹واقعا هیچ آرزویی ندارم هیچی همه رویاهام همه آرزوهای ۹۸خفه خون گرفتند به میان سالی رسیدم حالا می تونم دست به سینه بدون رفتارهای هیجانی به اتفاقات خوب و بد نگاه کنم .

پیام رسمی تبریک سال نویی که فرستادی درست ساعت ۲۳:۱۱دقیقه به دستم رسید می دونم که برای همه لیست مخاطبان گوشیت فرستاده بودی ولی من دلم خوش بود به همون تیک سبزی که جلوی اسم و فامیل من هم زده بودی که پیام برای من هم ارسال بشه اونقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که گوشی تلفنم رو بوسیدم بعد هم دو تا قطره اشکی از گوشه چشم هایپ سرازیر شد پایین ما خاطره بازها خیلی بد بخت هستیم هی بدبخت و بازنده بهترین ها رو برایت آرزو می کنم عزیز دلم بلا ازت دور باشه الهی آمین .

نشد که بشه هر روز صبح با دلهره از خواب بیدار شدم چند تا دعوا کردم دعوای بد چقدر آدم جدید در سال گذشته وارد زندگیم شدند و به آخر سال نرسیده نیست و نابود شدند یک ضرر مالی وحشتناک داشتم یک دوره ناخوشی عظیم چقدر گریه کردم دو تا مسافرت یکهویی رفتم بالای سر مریض چقدر منتظر موندم و اون اتفاقی که باید نیفتاد و بالاخره سال ۹۸با همه اتفاقات وحشتناکش سر ساعت مقرر کاپ رو تحویل ۹۹داد و رفت. سال ۹۹برای من سال کمال است اگر بخواهم به حرف های دکتر گوش بدهم اگر هیچ قضاوتی نخواهم داشته باشم فقط باید از خدا بخواهم که این انتظار ها تموم بشه امسال بدون هیچ برنامه ای سال ۹۹رو تحویل گرفتم دست به سینه منتظر می مونم تا ببینم چه اتفاقاتی قراره برام رقم بخوره 
مرسی که همچنان اینجا رو می خونید ممنونم که یار روزهای سخت بودید و هستید براتون بهتربن ها رو آرزو می کنم سال نو سال قدم مبارکی باشه سر شار از اتفاق های خوب که هی همه مون رو غافلگیر کنه الهی آمین 

پ.ن:همش بهونه‌ست. 
این‌که من دلم میخواد بهت پیام و بگم بیا این آخرِ سالی حال همو بدونیم و یکم از دلت بگو برام‌. این‌که تو شاید فکر می‌کنی برم بپرسم ازش یعنی الان خونه ست و بیرون نرفته؟ اینکه من هی شماره‌ت و می‌گیرم و قبل ازاینکه بوق بخوره قطع می‌کنم. این‌که تو شاید تو اتاقت داری قدم میز‌نی و ساعت و چک می‌کنی. این‌که من عکسات و نگاه می‌کنم. این که تو احتمالا داری به حرفام فکر می‌کنی. این که من این و میفرستم تو چنل که شاید یه جوری به دستت برسه. این‌که تو ممکنه چک کنی گوشیت و تا ببینی پیامی از سمت من میاد یا نه.
اینا همش بهونه‌ست.
بیا بذاریمشون کنار، و فقط بگیم: «سلام،خواستم بگم عیدت مبارک.»

آدمیه دیگه..بعضی وقتا انقدر کم توقع می‌شه که حتی برای زنده موندنش دیگه دوستت دارمم لازم نیست، همین دوسه تاجمله کافیه.
بیا و یه چیزی بگو.
 آخه اصلا تو که بیای سال نو میشه.

باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 100 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 5:22