پس از طوفان

ساخت وبلاگ

سلام 
رسما از جنگ برگشتم خسته و هلاک اونقدر خسته که از خستگی خوابم نمی بره باید ریز به ریز این اتفاقی که بر من گذشت رو بنویسم پونزده روز در طوفان اتفاقات بودم الان طوفان تموم شده چند بار پشت سر هم پلک زدم و می توانم با تصویری شفاف اتفاقاتی که رخ داده رو ببینم همه چیز ویران شده اصلا این طور تعریف کنم که سلیقه طوفان در جا به جا کردن اشیا و کن فکون کردنشون حالم رو بهم می زنه می یام همه چیز رو تعریف می کنم .

هنوز اینجا رو می خونی؟؟کاش یک ری اکشنی از خودت نشون بدهی 

چرا من رو دنبال می کنی ؟؟

پ.ن:آدم ها عوض نمیشوند
فقط دلتنگ میشوند
بر میگردند
و دوباره از نو با همان عادت ها دوستی می کنند...
آدم ها برمیگردد
نه برای اینکه قدر و قیمتت را فهمیده اند
برمیگردند
چون دیواری کوتاه تر از تو پیدا نکرده اند...
یادت باشد
دلخوش نکنی به این برگشتن ها
آدم ها عوض نمی شوند

باید عادت کنم به روزانه نویسی...
ما را در سایت باید عادت کنم به روزانه نویسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azadeh002 بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:46