واکسن روسی

سلام 
جمعه تون بخیر دلم برای تحریریه روزنامه تنگ شده حتی برای اون لوور دراپه های زشت زرد رنگ و بی کیفیت که خود به خود تاب می خوردند حتی برای بوی عطر تند ابوالفضل هم دلم تنگ شده نشستن و خاطره بازی کردن رو دوست ندارم چون باعث میشه گریه دار بشم انگار نه انگار که خودم از مرگ رسانه های مکتوب دفاع کردم و گفتم دیگه عصر روزنامه های نوشتاری تموم شده باید بریم به سمت سوشال مدیا عصر اینترنت و فضای مجازی است و دیگه مخاطب حتی مخاطب نوستالژی باز هم سراغ روزنامه نمی رود . ولی حالا درست در غروب بارونی ۱۷بهمن ماه ولو شدم روی تخت و دلم تنگ شده برای روزنامه برای صفحه بندی که بچه های فنی بدشون می اومد و حتما باید میگفتیم صفحه آرایی دلم تنگ شده برای پیاده روی هایم تو غروب جمعه و خیال بافی هایی که می کردم دلم برای داروخونه راسل ساندویچ بهروز ساختمان زشت پلیس راهور اون مغازه ای که یک چرخ خیاطی کهنه و قدیمی توی ویتریش بود برای قهوه ادنا برای شلوغی میدون هفت تیر و دست فروش های بدون ماسکش تنگ شده.

میگه۲۸بهمن همه چی حل میشه ولی دیگه دوست ندارم به خودم امیدواری بدهم میگه دیگه کل کارها تموم شده رسیده به تهش چرا صبر نداری میگم آدم ها حق دارند ناامید بشوند حق دارند خسته بشوند حق دارند کم بیاورند میگه آره حق دارند میگم خب من کم آوردم بریده ام خسته ام میگه تو حق نداری خسته بشی مگه خودت نمی گفتی با همه ادم ها فرق داری میگم تو رو خدا سر جدت بی خیال! من قبلا با همه ادم هایی که می شناختی فرق داشتم الان خسته تر از همه آدم هایی ام که می شناسی یکهو بینمون سکوت برقرار میشه یک سکوت سرد دوست دارم چشم هایم رو ببندم و همه چیز تمام شده باشه ولی واقعیت تند و تیز و خشن فرو میره تو چشم هایم رسوخ می کنه به قلبم‌.

همه نگران واکسن کرونا هستند مهرداد میناوند فوت کرد بیماری پیش زمینه ای داشت خدا رحمتش کنه من اصلا فوتبالی نیستم اما برای برنامه دورهمی سری اول چقدر زحمت کشیدیم که درباره اش اطلاعات بدست بیاریم اتاق فکر سری اول دور همی خیلی سختگیر بودند برای هر برنامه سیصد تومن هزینه می دادند به پژوهشگر ولی خدایی دهن آدم آسفالت میشد برای بدست آوردن اطلاعات ناب درباره هر مهمان بایدهمه مصاحبه های زرد و به درد نخور مجله های زرد رو می خوندیم با بیشتر از ده نفر از دوستان صمیمی سوژه برنامه حرف می زدیم تا یک عالمه دربارش اطلاعات بدست می آوردیم القصه برای اون دوره مهرداد میناوند توی گروه پژوهشی ما بود برنامه اش هم اتفاقا برنامه خوبی شد روحش شاد علی انصاریان هم فوت کرد بنده خدا ابن یکی رو اصلا نمی دونستم فوتبالی است به خندهایش می شناختمش و چقدر هم به نظر من رو اعصاب می خندید  خدا رحمتش کنه جوان بود و هنوز از زندگی سیر نشده بود کرونا خیلی موزی و وحشتناکه درست اون وقت که فکر می کنی اوکی داره شکست می خوره رو دست می خوری ازش حالا هم چه بخواهیم باور کنیم چه فکر کنیم کرونا بازی رسانه ای است موج چهارم کرونا شروع شده کادر درمانی خسته اند دارو درست و درمون نداریم بیمارستانها مون فرسوده اند مردمون‌ رعایت نمی کنند و همه اینها یعنی خطر و خب کسی که این همه در بستر خطر است باید پیه همه چیز رو به تن خودش بماله دولت میگه واکسن از روسیه خریده و من نمی دونم چرا این همه به این واکسن روسی بد بین ام و مشکوک روس ها هیچ وقت آدم های خیرخواهی نبودند الان که اوضاع کشورشون داغون هم هست نمی دونم چرا یکهو واکسن رو کشف کردند و خب هیچ اطلاع دقیقی هم از ساختار علمی واکسنی که ساختند نیست خلاصه که در مقام یک کارشناس خبری به شدت به این واکسن مشکوک ام هیچ وقت در هیچ زمانی از تاریخ به روس ها هیچ اعتباری نبوده.خدا خودش کمک کنه .به این هاگیر واگیر باقر قالیباف هم زین کرده بره روسیه پوتین باهاش دیدار نکرده و کلا دست از پا درازتر تر بر می گرده من واقعا درک نمی کنم چرا قالیباف این همه در انتخاب تیم رسانه ای و روابط عمومی احمقانه عمل می کنه بازار انتخاب ریاست جمهوری داده داغ میشه ولی بزرگترین مشکل اینه که مردم باید قانع بشوند برای حضور در پای صندوق های رای 

پ.ن:برای هیچکس آن‌قدرها مهم نیست که تو تا چه اندازه غمگینی و داری لابلای نقاب آرامش و سکوتت چقدر رنج می کشی..انسان‌ها فقط چهره‌ی خندان و روی گشاده‌ی تو را می خواهند، برای هیچ‌کس تحمل یک چهره‌ی گرفته و یک حال نگران، منفعتی ندارد.انسان‌ها معمولا در روزهای آسانی کنار تو می‌مانند، روزهای سخت، آدم‌های سخت و دوستان سخت و رفیق‌های سخت می خواهد...ولی تو آدم‌ها را دوست داشته باش، حتی اگر برای هیچ‌کدامشان اهمیتی نداشته باشد که تو درست همین لحظه که آرام و خون‌سرد مقابلشان ایستاده‌ای، در اعماق کدامین پرتگاه اندوه داری دست و پا می زنی..